محل تبلیغات شما



 

 

میلاد بعد اینک زد خراب کرد 

هرچی که با بهزاد داشتم رو 

البته دستش درد نکنه توی پرانتز :) 

چون با اون آدم ابدا دیگ نمی‌خوام چیزی داشته باشم 

شروع کرده بود 

بازار گرمی و خود مظلوم پنداری 

می‌گفت ک 

بهزاد کلی من و تو رو از هم دور کرد »

من خوبتو می‌خواستم »

دوستت دارم هنوز » 

و از این اراجیف 

و حتی یجاهایی می‌گفت تو مث خواهر خودمی » 

می‌خواست ببینه کدوم می‌گیره بالاخره 

قبلشم مزخرف می‌بافت بهم 

ک هرشب تو خوابمی 

نمی‌دونم چیکارت کردم 

اما می‌دونم ک از دستم ناراحتی 

و حلالم کن » و این حرفا 

یجا هم پشت خواعر بهزاد بد گویی می‌کرد 

می‌گفت فلانع بهمانه کل شهر میشناسنش :))) 

خوشم میاد خدا خودش جواب می‌ده :)) 

پشت سر من میری گوه می‌خوری 

پشت سر خواهرت گوه می‌خورن .

از آخرم شمارمو خواست 

گرفتم بلاکش کردم 

خیری از میلاد ندیدم 

از این به بعدم قرار نیست چیزی عوض شه 

 

 

 


هی در گوشم زمزمه میکرد که " چشمات رو باز کن " و بعده این همه مدت جز اولین بار ها بود که آی کانتکت برقرار میکردیم و داشتم فک میکردم که احتمالا این همه مدت دوس داشته ارتباط چشمی داشته باشیم ولی بخاطر راحتی من چیزی نمیگفته فهمیده روی گوشام حساسم دیگ هرجا ببینه دارم ناز میکنم یا قهر کردم یا لج کردم یا خلاصه یجوری دور میگیرم ازش کافیه بره سمت گوشام سریع رام میشم بوسه ها و ناز و نوازش های بعدش رو به حدی دوس دارم که فک میکنم یکی از دلایل بزرگی که باعث میشه بیشتر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها